Mohammad Reza Shajarian began singing spiritual songs at the age five under the supervision of his father. Only a few years later his precocious talent was to be renowned throughout the town of Mashhad. In spite of his religious upbringing, at the age of twelve he was familiarizing himself with the traditional song repertoire and the first piece he was to sing was the Gham-Angiz Goosheh of Dashti. He was also interested at the same time in popular music from Khorasan and the other regions of Iran. His focus at first was on the local folk music of his native province, Khorasan, but later at the age of twelve he studied the traditional repertoire, the radif. After college, he became a schoolteacher and was to find himself at much greater liberty to study all forms of Persian traditional music and gradually relinquish religious singing. What follows is a resume of the major landmarks in Mohammad Reza Shajarian’s artistic career. On the arrival in Teheran he met Ahmad Ebadi, the great Setar master who was sole heir to the musical tradition upheld by his family. His meeting of the late Esmail Mehrtash was to initiate him in the fine nuances of traditional singing, in popular melodies and in artistic technique. Right from the earliest age he learnt how to sing the different versions of the Radif from the most highly reputed singers such as Reza Gholi Mirza Zelli, Ghamar Molook Vaziri, Eghbal Azar, Taj Esfahani, Noor Ali Boroomand and Taher Zadeh Esfahani. Shajarian started playing the santour under the instructions of Jalal Akhbari to better understand and perform the traditional repertoire, and in 1960, To improve his technique, became the pupil of the Santour Maestro Faramarz Payvar which lead to his acquiring perfect interpretative and executant mastery on instrument phrases transposed for the voice. Shajarian was deeply inspired by the late master vocalist Gholam Hossein Banan and adopted his style of singing for several years. An important event in his life was his productive encounter with the great master Abdollah Davami, who was to impart to him the most ancient Tasnifs (songs) and the authentic version of the Radif which had been passed onto him by the greatest masters of the previous century. Shajarian started his singing career in 1959 at Radio Khorasan. He rose to prominence in the 1960s with his distinct style of singing. Since then, he has led an illustrious career that includes teaching at Tehran University’s department of Fine Arts (among other places), researching the musical arts of Iran, and workingat the National Radio and Television. He has been performing regularly in Iran and throughout the world. His performances have brought him universal acclaim and an eminent position among his compatriots.|Shajarian has collaborated with Parviz Meshkatian, Mohammad Reza Lotfi, Hossein Alizadeh, and Faramarz Payvar. He is recognised as skilled singer in the challenging traditional Dastgah style. In 1999 UNESCO in France presented him with the Picasso Award and in 2006 with the UNESCO Mozart Medal. Besides his tremendous musical talent, Shajarian has had a life-long passion for Persian Calligraphy. Since 1967, he has practiced this art under the instructions of two Iranian master calligraphers, Ebrahim Buzari, and Hossein Mirkhani.At present, he is considered an accomplished calligrapher with his own distinct style. Offical Website: http://www.delawaz.com/en/index.php Persian Wiki|زندگینامه محمدرضا شجریان به قلم خودش: تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانوادهای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز میخوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش میآمدهاند میخوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع میکند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن قرآن تربیت کرد که از جمله خود اینجانب است.|تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش میگذشت . در دوازده سالگی شهرهی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواستهام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.|از نوجوانی برای فراگیری گوشههای آوازی به هر دری میزدم و از هر کسی که شمهای اطلاع داشت سئوال میکردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا میکردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانهروزی دانشسرا میسر شد “برنامه گلها” و برنامه “ساز تنها” را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقیمان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا میرفتم و تکنیک و متد را با سلیقهی خودم تجربه و تمرین میکردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچهها را دستور کار خود قرار داده بودم. دوستم همکلاسیام (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم میشود زد، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمههای صبح نشستم و آنقدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یار غار من.|چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم آمد، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم. سازی میزد و من هم میخواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.|همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقیام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری میدانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشیها و با دادن یک انعام 5 تومانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردم. آن را مطابق اندازهها بریدم . در آن زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمیفروخت. مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آنها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پلگذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور، سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کار پلگذاری را برای موزونتر کردن صداها تا به حال ادامه دادهام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیدهام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوهای دربارهی تجارب کار پلگذاریهای گوناگون که روی سنتورها کردهام همراه با نتایج آنها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم. در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم. در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم. |سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نامنویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند: “بیات ترک بخوان!” من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایهی بم فرود آمدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم. بعد آقای تجویدی پرسیدند: “تصنیف هم میخوانی؟” چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شأن آوازخوان میدانستم، بسیار جدی گفتم: ابدا”!|جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد. سال بعد به وسیله آقای دکتر شریفنژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم. با ایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامهی گلها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در “سه گاه” خوانده بودم به آقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده آن زمان برنامه گلها) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامهی گلها که منظور اصلیام بود گردید.|با سپاس از دلسوزیهای ابولحسن کریمی و محبتهای دکتر شریفنژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی. |سالشمار زندگی محمدرضا شجریان: 1319 تولد اول مهر ماه در مشهد|1324 آغاز خوانندگیهای کودکانه در خلوت|1326 ورود به سال اول پانزدهم بهمن در مشهد.|1327 آموختن تلاوت قرآن در نزد پدر|1328 شرکت در مجمع تلاوت قرآن در نه سالگی.|1329 آغاز تلاوتهای قرآن در میتینگها و اجتماعات سیاسی آن سالها. گذراندن سال چهارم مدرسه در دبستان فرخی.|1331 تلاوت قرآن برای اولینبار در رادیو خراسان به دعوت رییس رادیو.|1332 قبولی در امتحانات شم ابتدایی با عنوان شاگرد ممتاز در بین دانشآموزان مشهد. آغاز تحصیل در دبیرستان شاه رضا.|1334 شرکت در مسابقات فوتبال دبیرستانهای مشهد.|1336 ورود به دانشسرای مقدماتی در مشهد. آشنایی با آقای جوان اولین معلم موسیقی شجریان (معلم سرود و موسیقی دردوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی در مشهد).|1338 آغاز همکاری با رادیو خراسان و اجرای آوازهای بدون ساز و قراعت قرآن برای رادیو به طور افتخاری.|1339 دریافت دیپلم دانشسرای مقدماتی و استخدام در آموزش و پرورش و انتقال به بخش رادکان و تدریس در دبستان خواجه نظام الملک و آشنایی با سنتور.|1340 آشنایی با نت و فراگیری سنتور نزد آقای جلال اخباری و شروع سنتورسازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور. جشن عقدکنان در 21 مهر ماه با دوشیزه فرخنده گل افشان در شهر قوچان.|1341 جشن عروسی در مشهد (در 20 مرداد ماه) و آغاز یک زندگی خانوادگی سی ساله با ایشان که حاصل ان سه دختر و یک پسر است.|1342 انتقال از بخش رادکان به روستای شاه آباد مشهد به عنوان مدیر دبستان شاه آباد. تولد راحله فرزند اول در 2 مهر ماه در مشهد. ساختن اولین سنتور خود با چوب توت.|1344 تولد دختر دوم افسانه در 28 اردیبهشت ماه در مشهد. (افسانه بعدها با پرویز مشکاتیان ازدواج میکند). انتقال از شاه آباد به شهر مشهد و تدریس در کلاس ششم دبستان پهلوی از مهر ماه. شرکت در مسابقات والیبال معلمان مشهد.|1345 انتقال از دبستان پهلوی به دبستان عبداللهیان مشهد و نظامت و معاونت دبستان مذکور.|1346 تدریس در دبستانهای مشهد و انتقال در 25 آذر از مشهد به تهران. تدریس در دبیرستان صفوی. آغاز فعالیت با برنامههای رادیو ایران. آشنایی با استاد احمد عبادی. راهیابی به کلاس درس آواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری. آشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال. اجرا و ضبط اولین برنامهی در رادیو ایران که با عنوان «برگ سبز شماره ی 216» در شب جمعه 15 آذر ماه پخش شد. کار در رادیو با نام مستعار «سیاوش بیدکانی» تا سال 1350 خورشیدی و بعد در رادیو و تلویزیون با نام خودش. آشنایی با اسماعیل مهرتاش در کلاس اواز ایشان.|1347 انتقال از آموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی. راهیابی به کلاس خط استاد حسن میرخانی.|1348 تولد دختر سوم مژگان در 27 اردیبهشت ماه در تهران. تاسیس و شروع رادیو اف-ام به طریقهی استریو فونیک و اجرای برنامهی «سهگاه» به همراهی سهتار عبادی و تار مجد برای اولینبار به طریقه ی استریو. شرکت در جشن هنر شیراز برای اولینبار. قبولی در امتحان خط (مرحلهی عالی) . راهیابی به کلاس خط استاد حسین میرخانی.|1349 آغاز همکاری با برنامههای تلویزیون ملی ایران در برنامهی «هفت شهر عشق» و غیره. قبولی در امتحان خط (مرحله ی ممتازی) انجمن خوشنویسان وزارت فرهنگ و هنر. سفر به برغان با استاد حسین میرخانی (خطاط) ابراهیم بوذری (استاد خط شجریان) خسرو زعیمی (مدیر عامل انجمن خوشنویسان) فرامرز پیلآرام (نقاش و استاد نقاشی و خط شجریان).|1350 آشنایی با استاد فرامرز پایور و مشق سنتور نزد ایشان و آموزش ردیف آوازی صبا نزد فرامرز پایور. آشنایی و همکاری با هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) در برنامههای «گلهای تازه» رادیو.|1351 شروع تهیهی برنامههای «گلهای تازه» توسط هوشنگ ابتهاج در رادیو و همکاری با او. آغاز فراگیری ردیفهای آوازی و تصانیف قدیمی نزد استاد عبدالله دوامی. برگزاری کنسرتی در شمال ایران با منصور صهرمی و هنرمندان دیگر. دیدار و آشنایی با آقای دوامی به وسیله ی فرامرز پایور.|1352 آشنایی با استاد نورعلی برومند و فراگیری شیوهی آوازی سید حسن طاهر زاده نزد ایشان در مرکز خط اشاعهی موسیقی و آشنایی با هنرجویان مرکز: محمد رضا لطفی و ناصر فرهنگفر و حسین علیزاده و جلال ذوالفنون و گنجهای و مقدسی و حدادی و دیگران.|1353 سفر برای کنسرتهای هند و پاکستان و افغانستان با استاد احمد عبادی. سفر به چین و ژاپن با احمد احرار و کریم فکور و حسین ملک و پرویز قاضی سعید به عنوان میهمانان ویژه برای گشایش پروازهایی به این دو کشور.|1354 تولد همایون در 30 اردیبهشت ماه در تهران. ماموریت رادیو و تلویزیون برای کنسرتهای فروردین در ایالات مختلف امریکا. انتقال از وزارت منابع طبیعی (به عنوان مهمور خدمت) به رادیو. قطع رابطه با مرکز اشاعهی موسیقی و ادامهی درس آواز در منزل استاد نورعلی برومند.|1355 شرکت در جشنواره ی توس (نیشابور) با فرامرز پایور، سایه، حسن ناهید، رحمت الله بدیعی، محمد اسماعیلی، عبدالوهاب شهیدی و هوشنگ ظریف. حضور در برنامه ی جشن هنر شیراز (در حافظیه) با محمد رضا لطفی و فرهنگفر و اجرای برنامهی «راست پنجگاه». کنارهگیری رسمی و قطع رابطهی کامل از رادیو در اسفند ماه. اجرای آواز در صفحات ردیفنوازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. بهرهگیری از محضر آقای برومند (در منزل خود استاد) شیوهی آواز مرحوم طاهر زاده (آخرین جلسه روز چهار شنبه 29 دی ماه). فوت رضا ورزنده (29 دی ماه) و نور علی برومند (30 دی ماه). آغاز ضبط تصانیف قدیمی با صدای عبدالله دوامی.|1356 اجرای برنامهی «نوا» به همراهی محمد رضا لطفی و گروه شیدا در جشن هنر شیراز. اجرای موسیقی «چهره به چهره» و «گلبانگ». کنارهگیری از رادیو به خاطر جو نامساعد. تاسیس شرکت دلآواز برای انتشار برنامههای خود.|1357 احراز مقام اول تلاوت قرآن سراسر کشور در مرداد ماه. اجرای بخشی از تلاوت قرآن. انتشار آلبوم «گلبانگ» ( دو نوار). همکاری در تاسیس کانون «چاوش» با هوشنگ ابتهاج و محمد رضا لطفی برای ادامهی فعالیتهای موسیقی در خارج از رادیو تلویزیون (شجریان در آنجا تدریس میکرد).|1358 آشنایی با فیلسوف یگانه استاد غلامرضا دادبه (جانسوز) در منزل استاد خط مرتضی عبدالرسولی و آغاز فراگیری و شناخت بایگانیهای فرهنگ و نوا و… فرهنگ پهلوانی و جوانمردان، فرهنگ مادرنوایی. اجرای موسیقی «خلوت گزیده». «پیغام اهل راز» (شامل دو نوار: راز دل و انتظار دل). آخرین کنسرتها با گروه پایوردر مهر ماه در تالار رودکی. کنسرت ماهور با محمد رضا لطفی و گروه شیدا در تالار رودکی و دانشگاه ملی در آبان ماه.|1359 فوت استاد دوامی. اجرای موسیقی «عشق داند» (در ابو عطا) اجرای موسیقی «ساز قصه گو» (آواز سهگاه در انتشار مجدد، آلبوم پیغام اهل راز). انتشار نوار موسیقی «پیغام اهل راز» (شامل دو نوار: راز دل و انتظار دل).|1361 اولین کنسرت در سفارت ایتالیا به همراهی پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگفر (آستان جانان) پس از سه سال کنارهگیری از فعالیتهای کنسرتی. اجرای موسیقی نوا (مرکب خوانی) و سر عشق (ماهور) و بیداد|1362 اجرای موسیقی «همایون مثنوی» با منصور صارمی. اجرای موسیقی «چهار گاه» (با فرهنگ شریف) و دیگر آوازها در برنامههای خصوصی.|1364 اجرای موسیقی «گنبد مینا» و «جان عشاق». انتشار نوار موسیقی «بیداد».|1365 انتشار نوارهای موسیقی «نوا (مرکب خوانی)»، «سر عشق» (ماهور) و «آستان جانان. ضبط ده آواز به همراهی ویولن حبیبالله بدیعی در مونیخ در منزل دکتر علی خادمی.|1366 آغاز کنسرتها در اروپا پس از انقلاب و شروع همکاری با گروه عارف. اجرای موسیقی «دود عود»، «دستان» و…|1367 برگزاری سه شب کنسرت برای بزرگداشت حافظ در تالار رودکی (وحدت). انتشار نوار «دستان».|1368 اجرای «ماهور» و «ابو عطا» در کنسرتهای بهاره در اروپا با پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، و اعیان. اجرای «نوا» و «افشاری» در کنسرتهای پاییزهی اروپا به همراهی مشکاتیان و گروه عارف و دو شب کنسرت در اسفند ماه به دعوت شهردار بارسلون در این شهر به همکاری نی حسین عمومی، تار طلایی و تنبک شمیرانی.|1369 سفر به تاجیکستان به دعوت خصوصی وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان. پردهبرداری از پیکرهی باربد و دو شب کنسرت در کاخ باربد به همراه کمانچهی محمود تبریزی زاده، سهتار رضا قاسمی، و تنبک مجید خلج. کنسرتهایی در آمریکا به همراهی پیرنیاکان، عندلیبی و اعیان. اجرای موسیقی «سرو چمان»، «پیام نسیم» و «دل مجنون» ( هر سه در آمریکا). کنسرت شجریان برای زلزلهزدگان رودبار در لس آنجلس. سخنرانی در پنج دانشگاه معتبر آمریکا برای دانشجویان و محققین.|1370 برگزاری پنج شب کنسرت در پارک ارم و هشت شب کنسرتهای افتخاری برای مردم جنوب شهر تهران در فرهنگسرای بهمن (کشتارگاه سابق تهران) در اسفند ماه. برگزاری کنسرت شکوهمندی به مدت پنج شب در محوطهی چهلستون اصفهان. کنسرتهای اروپا با جهاندار و گروه آوا. جدایی از همسر اول خانم فرخنده گل افشان. اجرای موسیقی «دل شدگان» و «آسمان عشق». انتشار نوارهای موسیقی «سرو چمان»، «پیام نسیم»، «دل مجنون» و «خلوت گزیده».|1371 ازدواج با همسر دوم خانم کتایون خوانساری. کنسرتهای مرحلهی دوم در آمریکا با داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی و همایون شجریان (اگوست تا نوامبر). برنامهای با هابیل علیاف و همایون شجریان در سالن تالار رودکی (وحدت) تهران. اجرای موسیقی «یاد ایام». انتشار نوارهای «دلشدگان» و «آسمان عشق».|1372 انتشار گزارشی همراه با گفتگو با شجریان تحت عنوان «محمد رضا شجریان استاد آواز ایران کجاست؟» در نشریهی نوید فضیلت، شمارهی 16، سال 2، مهر ماه، تهران. اجرای «سه گاه» و «راست پنجگاه» در کنسرتهای اروپایی به همراهی محمد رضا لطفی و مجید خلج در تابستان.|1373 اجرا برنامهی «قاصدک» در کنسرتهای دور اروپا با پرویز مشکاتیان و همایون شجریان.|1374 کنسرتهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج با گروه آوا. برگزاری کنسرتی در اروپا با محمد رضا لطفی در آبان ماه. اجرای موسیقی «چشمهی نوش» در فرانسه. انتشار نوارهای موسیقی «همایون مثنوی»، «گنبد مینا»، «جان عشاق»، «چشمهی نوش» و «یاد ایام». اجرای موسیقی «در خیال».|1375 درگذشت پدر در 18 آذر ماه در سن 85 سالگی. اجرای موسیقی «رسوای دل» در دبی. انتشار موسیقی «در خیال». انتشار نوار موسیقی «ساز قصه گو» (آواز سهگاه در انتشار مجدد آلبوم پیغام اهل راز).|1376 تولد پسر دوم رایان (از ازدواج دوم) در ونکوور کانادا. اجرای برنامههای «سه گاه» و «ماهور» در کنسرتهای دور اروپا با همکاری داریوش طلایی، سعید فرجپوری و همایون شجریان در پاییز. اجرای موسیقی «شب، سکوت، کویر». اجرا و انتشار موسیقی «معمای هستی» در کلن، آلمان. اجرا و انتشار موسیقی «شب وصل». انتشار نوار موسیقی «رسوای دل». انتشار نوار موسیقی ابوعطا «عشق داند».|1377 اجرای کنسرتهای تهران، اصفهان و دور اروپا با گروه آوا. برگزاری کنسرت در آمریکا در شهریور ماه. اجرای «آرام جان». انتشار نوار «پیام نسیم». انتشار نوار موسیقی «شب، سکوت، کویر». انتشار نوار موسیقی «چهره به چهره». انتشار نوار موسیقی «راست پنجگاه».|1378 اجرای «ماهور» و «افشاری» در پنج کنسرت به نفع دانشآموزان در شهر هشتگرد. دریافت جایزهی پیکاسو و دیپلم افتخار یونسکو از دبیر کل یونسکو آقای مایور در پاریس، شهریور ماه. انتشار نوار «آرام جان». اجرای «آهنگ وفا». انتشار نوار «تلاوت قرآن» (1) و (2).|1379 انتشار کتاب «راز مانا» (زندگی، دیدگاه و آثار استاد آواز ایران، محمد رضا شجریان) کار محمد جواد غلامرضا کاشی، محسن گودرزی و علی اصغر رمضانپور، نشر کتاب فردا، چاپ اول تهران. اجرای برنامهی «نوا» و «داد و بیداد» (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و آمریکا و کانادا به همراهی حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان. عمل جراحی کلیه و دهانههای معده در واشنگتن در 20 اسفند ماه.|1380 عمل جراحی برای چسبندگی روده در تهران در ابان ماه.|1381 اجرای برنامهی «راست پنجگاه» و «مرکب خوانی» در کنسرتهای دور اروپا و کانادا با حضور حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان. انتشار نشریهی «دفتر هنر» شماره ی 15، ویژهی محمد رضا شجریان، در اسفند ماه، در کالیفرنیا| |
|